Powered By Blogger

من یک پرنده بودم ....

 آنگاه که سبکبال بر بالای ابرهای پنبه ای به پرواز در آمدم ...
پیش خود اندیشیدم که به کجا خواهم رفت .....
پر میکشیدم برای رهایی ...
رهایی از بند و گسستن قفس تن ...
اندیشیدم این لحظه احساس آزادی را با دنیا عوض نخواهم کرد ...
اما
چیزی در درونم نهیب میزد ....
باید بازگردی ...
تو پرنده ای هستی که به پرواز نیاز نداری ...
پرنده  بودن در قلب توست ....
یعنی پاک و شاد و عاشق ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ستاره